سالاد اولویه، هستی و یک دنیا عشق

دیروز داشتم با الهام حرف می زدم و از بدی هام میگفتم..از اینکه اصلا مامان خوبی نیستم و برای بچه هام سخت می گیرم....بهونه ش هم دعوایی بود که دیروز هستی رو کرده بودم و تا شب بهم ریخته بودم و هی اشکام می ریخت....شب وقتی داشتم می خوابیدم مانی که طبق عادت میاد پیش من برای خواب، هستی هم دیدم صدا می کنه: مانی بیا بخواب دیگه......

ادامه نوشته

ظرف میوه هستی

اون ظرف میوه ای که برای هستی و مانی درست کرده بودم رو یادتونه؟

ادامه نوشته

خوشمزه ترین نیمروی همه "هستی" من

وقتی از 7 صبح اداره باشی و تا 7 شب هم کلاس داشته باشی و خونه هم نیومده باشی و وقتی برمی گردی، ببینی دختر 6 سالت، این ظرف رو جلوت می ذاره و می گه: مامان، بخور که خسته شدی قربونت برم.............

.

.

.

.

و من ..........

ادامه نوشته

ژله مورب هستی

این ژله خوشگل رو هستی مامان از اول تا آخر خودش درست کرد .. موقع امتحانام بود اون موقع و خودش همه کارا رو کرد و حتی ازم سوالم نکرد ...

ادامه نوشته

شیرینی پاپاتیا Papatya Kurabiyesi

پیش به سوی شیرینی پزی شب عید ... اونم با یه شیرینی خیلی خیلی خوشگل و آسون

ادامه نوشته