
سلام دوستای گل خودم... شرمنده تک تکتون هستم که مدتیه نتونستم آپ کنم و پیامهای پرمهرتون رو جواب بدم....درگیر امتحانها شدم و اینورا نمیام..امروزم که اومدم یه سری بزنم و برم...دلم طاقت نیاورد و این پست رو چون بی دردسرتر بود انتخاب کردم برای آپ کردن... مرسی از صبوری همیشگی تون و اینکه می دونین چقدر همتون رو دوست دارم...به زودی برمی گردم و جواب نظرات همه شما مهربون ها رو هم می دم
مدتی پیش یاد یخ بهشت های مامانم افتادم... به یاد مامانم که وقتی کوچیک بودیم برامون یخ بهشت خونگی درست می کرد و منم چه عشقی داشتم که توی اون ظرف روحی (قدیما می گفتن روحی) هی هم بزنم یخ بهشت رو...یادش بخیر